روایت پاکدستی پاکبان عجبشیری
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۰۴۹۱۵
درست در زمانی که موعد پرداخت اجاره خانهاش گذشته بود و پولی نداشت به صاحبخانه بدهد. «وقتی گردنبند طلا را پیدا کردم یک لحظه هم به این فکر نکردم که آن را بردارم و با فروش آن بخشی از مشکلاتی که در زندگی داشتم را حل کنم. به تنها چیزی که فکر کردم، دلنگرانی صاحب گردنبند بود، میخواستم زودتر به او خبر بدهم گردنبندش پیدا شده و نگران نباشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شامگاه سهشنبه هفته گذشته بود که زنی هراسان و نگران به کیوسک نگهبانی پارک ساحلی عجبشیر رفت و از گمشدن گردنبند گرانقیمتش خبر داد. آنطور که زن روایت کرده بود، شب همراه خانوادهاش به پارک آمده و روی چمنها نشسته بودند. وقتی میخواستند آنجا را ترک کنند، متوجه شده گردنبندش نیست و هرچه اطراف را گشته بودند، موفق به یافتن گردنبند نشده بودند. نژاداسد، صبح روز بعد وقتی که به محل کارش در پارک ساحلی آمد از طریق نگهبان متوجه گم شدن گردنبند شد. «ساعت ۴ صبح چهارشنبه به محل کارم در پارک رفتم که عمورضا، نگهبان پارک موضوع گم شدن گردنبند را برایم تعریف کرد. ابتدا امید نداشتم که پیدایش کنم اما هنگام آبپاشی به چمن و پاکبانی، در جستوجویش بودم. حدود ساعت ۵ و ۳۰ دقیقه صبح، در حال آبپاشی به چمن بودم که برق طلا را در میان چمن دیدم و آن را برداشتم. آنقدر هیجانی شده بودم که پاهایم سست شد. عمورضا را صدا کردم و خواستم درباره مشخصات گردنبند به کسی نگوید تا فرد دیگری مدعی آن نشود.»
پاکبان پاکدست، با پیمانکار شهرداری تماس گرفت و از او خواست با صاحب طلا قرار بگذارد تا گردنبند را به او بدهند که قرار شد تا یکشنبه صبر کنند تا این کار در دفتر شهردار انجام شود. «میدانستم صاحب طلا خیلی نگران است و تا یکشنبه بلاتکلیف ماندن، اعصابش را بههم میریزد. به همین خاطر با او تماس گرفتم و خبر دادم که گردنبندش پیدا شده است.»
سرانجام پیش از ظهر دیروز در دفتر شهردار عجبشیر، اسدنژاد گردنبند را به صاحبش رساند. در این جلسه صاحب طلا و شهردار با هدیههایی از او تقدیر کردند. حسین داستان ما از شرایط زندگی دل پر خونی دارد؛ «ما نیروی پیمانکاری هستیم و حقوق زیادی نمیگیریم. حالا با این وضعیت، ماهی
دو میلیون تومان اجاره و ۸۰۰هزارتومان قسط وام میدهم، بچه کوچکی نیز دارم. چند روز است که اجاره خانهام عقب افتاده و از صاحبخانه خواستهام تا پرداخت حقوقم صبر کند که بنده خدا با من راه آمده است. بعضیها میپرسند چرا گردنبند را برنداشتم تا با آن مشکلاتم را حل کنم. که در جواب میگویم پدرم به ما لقمه حلال داد و یاد گرفتیم حتی در سختیها به فکر مال حرام نباشیم. در این چند سالی که در شهرداری کار میکنم، چند بار پیش آمده مدارکی پیدا کرده و خودم آن را به صاحبش رساندهام. من با خدا معامله میکنم. حتی هنوز نمیدانم شهردار و آن خانواده چه هدیهای در برابر کارم به من دادند. هدایا را خانه گذاشتم و سریع خودم را به محل کارم رساندم.»
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: نیروهای پاکبان پاکدست گردنبند طلا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۰۴۹۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آذربایجان غربی صاحب رتبه نخست کشوری درتولید آرتمیا
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز مهاباد، لطفی افزود: آرتمیا موجودآبزی، که یکی از محصولات پرفروش در بازارهای جهانی است، در 200 هکتار از زمین های شورآذربایجان غربی پرورش می یابد.
او اضافه کرد: این محصول به مبلغ 100 تا200 دلار فروش می رسد.
به گفته لطفی، برای آبزی پروری در مقیاس های بزرگ ، ماهیان ارزشمند صادراتی مانند میگو و ماهیان خاویاری حتی بخشی از ماهیان زینتی از آرتمیا به عنوان تغذیه استفاده می کنند.
آذربایجان غربی رتبه نخست کشوری را درتولید آرتمیا دارد.